جوک و لطیفه های کودکانه با موضوعات خنده دار شاگرد و معلم

سری چهارم از مجموعه جوک های کودکانه و خنده دار با موضوع معلم و شاگرد و مدرسه برای بچه ها در ادامه بخوانید:

معلم به شاگرد : چند وقت است به حمام نرفته ای؟

شاگرد : آقا از وقتی در درس تاریخ شما گفتید امیر کبیر در حمام به قتل رسید!

***

معلم به شاگرد : چرا انشایت را خوردی؟

شاگرد : خانم اجازه ، آخه شما گفتید  انشایم با مزه است!

***

اولی :

چرا اون خانم معلم  توی کلاس عینک آفتابی می زند؟

دومی :

چون تو کلاس استعدادهای درخشان درس می دهد!

***

معلم در دیکته پای تخته گفت : صابون

شاگرد نوشت : سابون

معلم : عزیزم صابون با ص است نه س

شاگرد: خانم ، اشکالی ندارد، این هم کف می کند

***

معلم : آخرین دندانی که در دهان انسان در می آید چه نام دارد؟

شاگرد : دندان مصنوعی

***

مادر : عزیزم حالا که در درس حساب نمره صفر گرفتی، به کسی نگو تا آبرویت نرود

فرزند : باشه مامان ، به هم کلاسی هام و دوستام و همسایه ها و خاله و عمه و عمو هم سفارش می کنم به کسی نگن!

***

یک پرگار ضربه مغری میشه؛ از اون به بعد به جای دایره ، مستطیل میکشه

***

معلم انگلیسی : فصلهای سال را به انگلیسی بگو

شاگرد: بهار، تابستان ، پاییز ، زمستان

معلم: این ها که فصلهای فارسی اند.

شاگرد : خوب من اون ها رو ترجمه کردم.

***

معلم : قوی ترین فردی که می شناسید چه کسی است:

شاگرد : صاحبخانه ، چون با یک برگ کاغذ می تونه تمام اسباب های ما رو بریزه توی خیابون!